<شگفتی‌ها،نخستین‌ها و بی‌نظیرهای نیروی هوایی ارتش
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 1104
نویسنده : کامران وزیری

تمرین جنگنده های نیروی هوایی ارتش

نیروی‌هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ هوانوردی و جنگ‌های ایران و جهان شگفتی‌هایی را خلق کرده است که در یاد و خاطره مردم ماندگار خواهد شد.

به گزارش ایسنا، همزمان با بیعت تاریخی تیزپروازان و پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با بنیانگذار انقلاب اسلامی، به معرفی و شرح گوشه‌ای از قهرمانان و ماجراهای بی‌نظیر خلبانان و مدافعان آسمان می‌پردازیم.

شگفت‌انگیزترین دوئل هوایی

تیرماه سال ۱۳۶۵ وقتی نام خودش را روی تابلو برنامه پروازی دید هرگز تصور نمی‌کرد در پرواز بعدی نقش اول یکی از شگفت‌انگیزترین پیروزی‌ها در تاریخ جنگ‌های هوا به هوای دنیا باشد. زمانی که اپراتور رادار زمینی، هواپیما را برای درگیری هوایی به سمت هدف هدایت کرد، سرهنگ«محمد زارع‌نژاد» بلافاصله با رها کردن باک سوخت اکسترنال و فعال کردن پس‌سوز به سوی  هدف رفت و در حالی که اپراتور رادار با هیجان فاصله او را با دشمن اعلام می‌کرد در رادیو می‌گفت: «توجه کنید؛ هدف شما یک میگ۲۵ عراقی است»!

هواپیمای ایرانی در ارتفاع پایین‌تر و دور از چشم رادار به «میگ۲۵»عراقی نزدیک شد و برای شلیک موشک حرارتی «سایدویندر» اقدام کرد اما موشک رها نشد و در این لحظه میگ عراقی هم متوجه حضور «تایگر» ایرانی شده بود. زمان به تندی می‌گذشت و زارع نژاد می‌دانست که هواپیمای میگ۲۵ عراقی با هر منطقی بر هواپیمای «اف۵» در یک نبرد هوایی برتری دارد به همین خاطر در کسری از ثانیه تنها شانس موفقیت خود را آزمود. دستگاه نشانه‌روی مسلسل هواپیما را کمی جلوتر از هواپیمای میگ تنظیم و رگبار مسلسل را آغاز کرد، در نهایت شگفتی شعله‌های مهیب آتش از بال راست «فاکس‌بت(مدلی از میگ25)» زبانه کشید!

نمونه‌ای از جنگنده فاکس‌بت

اپراتور رادار که این اتفاق را باور نمی‌کرد مرتب فریاد می‌کشید. زارع‌نژاد خود را به هواپیمای دشمن نزدیک‌تر کرد و در شرایطی که هر دو خلبان ایرانی و عراقی قادر به مشاهده هم بودند و میگ۲۵ عراقی در حال شیرجه و سقوط بود با علامت دست از خلبان عراقی خواست برای نجات جانش «اجکت» کند.

زارع نژاد این دوئل هوایی را اینگونه روایت کرده است: «در یک لحظه مناسب، هواپیمای دشمن را در صفحه رادار قفل کردم و با دریافت علائم پرتاب موشک حرارتی، دکمه را با  فشردمموشک رها نشد. فرصت بسیار کم بود و فاصله هر لحظه نزدیک‌تر می‌شد.

می‌دانستم که هواپیمای میگ25 در ارتفاع بالا، قابلیت مانور خوبی دارد و از شتاب زیاد و موتورهای بسیار قوی برخوردار است. بنابراین درنگ جایز نبود و به سرعت سوئیچ مسلسل را اختیار گرفتم و او که اکنون با دریافت علائم هشدار دهنده راداری، متوجه قفل رادار من شده بود، گردش شدیدی به راست کرد.

 دستگاه نشانه‌روی را روی جنگنده عراقی تنظیم  و شروع به شلیک کردم. نتیجه‌ای حاصل نشد. با یک مانور حساب شده، دستگاه نشانه روی را در فاصله کوتاهی، جلوتر از هواپیمای دشمن قرار دادم، شلیک مرگبار مسلسل را مجددا آغاز کردم. در این لحظه فراموش نشدنی، آتش و دود فراوانی از بال سمت راست میگ زبانه کشید. قصد داشتم چنانچه موفق به سرنگونی آن نشدم، به طریق ممکن، اجازه برگشت و خروج از مرزهای هوایی کشور را به او ندهم.

 آن قدر هیجان زده بودم که بی‌اختیار، به خلبان شماره 2 پرسیدم: «چطور بود؟» او هم صادقانه  جواب داد: «از این بهتر ممکن نیست.» کنترلر رادار نیز با خوشحالی این موفقیت را تبریک گفت. برای لحظاتی، خود را به هواپیمای دشمن که اکنون مانند خفاشی زخمی پرواز می‌کرد، نزدیک و نزدیک‌تر کردم. خلبان دشمن مرا به خوبی می‌دید. حالت پروازش عادی نبود و هواپیما با شیرجه ملایمی به سمت زمین می‌رفت. درحالی که شعله‌های آتش حدود 15 متر به دنبال آن زبانه می کشید، تدریجا ارتفاع کم می‌کرد. با علامت دست، به خلبان توصیه کردم که خود را نجات دهد؛ ولی او فقط نگاهم می‌کرد.»


:: موضوعات مرتبط: نظامی , تاریخی , ,
:: برچسب‌ها: ارتش، نیروی هوایی، نیروی الهی ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 215 صفحه بعد